رفتن به پیش دبستان
اول مهر سال 92 شما هم مثل بقیه هم سن و سالات رفتی پیش دبستانی خیلی زیاد خوشحال بودی از همون روز اول خودتو تو دل خانم معلو و مدیرتون جا کردی وقتی اومدم دنبالت گفتی چه زود تموم شد ولی روز اولی زیاد دوست پیدا نکرده بودی و شاکی بودی که چرا دوستای تو ساختمون و کلاس تو نیستن که بعدش به شما گفتم نگران نباش حتما فردا دوست پیدا می کنی که خدارو شکر فرداش که اومدم دنبالت اینقدر از اینکه چند تا دوست پیدا کرده بودی زوق زده بودی که نمی زاشتی من حرف بزنم مدام از کلاس و دوستات حرف می زدی خلاصه یه سری مخ منو خوردی تازه شب که بابات اومد اونم به درد من دچارشد ولی از این روحیه اجتماعی تو خیلی خوشحال بود و برات آرزوی موفقیت و شادکامی کرد
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی